دو واژه محلّ نظر در شاهنامه
Authors
abstract
مقاله پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل ِ«ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخه ها» به توضیح و تشریح واژه «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبط های گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداخته ایم، سپس از بین صورت های مختلف آن، با توجّه به مسائل نسخه شناسی و رویکردهای تحلیلی، واژه «مری» را برگزیده و نظرهای مطرح درباره آن را در بوته نقد قرار داده ایم. در پایان نیز معنای این واژه مورد بررسی و تشریح قرار گرفته است. از دیگر سو، واژه «بجای» که در ساختار برخی تشبیهات شاهنامه، استعمال شده، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار، ابتدا ابیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، استخراج شده است و پس از آن، نظرات گوناگون درباره این واژه، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، معنای آن تشریح شده است.
similar resources
دو واژة محلّ نظر در شاهنامه
مقالة پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل ِ«ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخهها» به توضیح و تشریح واژة «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبطهای گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداختهایم، سپس از بین صورتهای مختلف آن، با توجّه به مسائل نسخهشناسی و رویکردهای تحلیلی، واژ...
full textتلفّظ چند واژه در شاهنامه
تلفظ واژه ها در متون کهن فارسی، به دلیل فاصلۀ زمانی ما نسبت به آن متون و تغییرات و تحولاتی که در زبان فارسی اتفاق افتاده، همیشه مسأله انگیز بوده است. در این مقاله به تلفّظ چند واژه در شاهنامه پرداخته شدهاست که دربارۀ خوانش آنها توافقی میان اهل ادب وجود ندارد یا تصوّر رایج در مورد آنها نادرست است. برخی از این واژهها در همۀ چاپهای شاهنامه به صورت نادرست حرکتگذاری شدهاند و برخی در شماری از چا...
full textجستاری درباره واژه «نظر»
امروزه واژه نظر و همخانواده های آن مانند نظرگاه، منظر و منظره با بسامد زیاد در زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرند. پس از انتخاب واژه منظر به عنوان برابرنهادِ واژه انگلیسی لنداسکیپ ( Landscape)پیگیری ریشههای زبانشناختی آن و کشف نسبت آن با واژه نِگر فار...
full textوام واژه خدیو در شاهنامه فردوسی
واژه خدیو، از وام واژه های ایرانی شرقی، در زبان فارسی، با دو معنای «شاه، سرور» و «خداوند، خدای بزرگ و یکتا» آمده است. واژه خدیو همانند واژه های معادل آن در دیگر زبان های ایرانی از واژه یونانی /auto-krator/ aύτokράτωρ به معنای «خود توانا، خود نیرومند» گرته برداری شده است. این واژه یونانی و شکل های گرته برداری شده آن در زبان های ایرانی به حوزه مباحث سیاسی مربوط و به معنای «سرور و شاه» بوده است. ب...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
متن پژوهی ادبیجلد ۲۰، شماره ۶۷، صفحات ۳۷-۴۹
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023